اسلام وعلیک یا امام رعوف
چند سالی هست که با وجود خالی بودن جیب ها از پول.ونیت ها از اخلاص.
کمتر توفیق زیارت مشهد نصیبمان می شود.
ولی خدا راشاکریم سالی یک بار روزی مان می شود.
تحول های کوچک وبزرگ را در حرم ویا اطراف دیده می شود.چه خوب و چه به نظر بعضی ها نا مطلوب.
و چیزی که دراین روز ها خیلی تحملش سخت به نظر می رسد.
پوشیدن (گف پوش )(ویا همان کفش رو فرشی).وکم کم آنقدر این کفش رشد کرده که من در خیابان هم ندارم که بخرم وبه پوشم .اون اوایل جورایی زخیم بود وبعد کف آن دوبل شد.وبعد رویه آن کلیم شد.وحالا هم کفی دارد بسیار زخمی وآجدار که اگرروی پای زائر را لگد کند پای بیچاره مجروح می شود.
بانگاه به این خدام کفش پوشیده در حرم .شرمنده زائری می شوی که در زمستان پای پیاده به مشهد میاییند.
راستی اینقدر ایستادن روی فرش مضر است.؟
اگر این طور هست .آدم های زیادی هستن .که حاضرند بدون جوراب آنجا خدمت کنند.واین حضرات بروند با هر کفش در صحن های بدون سقف ساعات شیفت خود را بگذرانند.
ای کاش حرمت ها شکسته نمی شد.حتی در حرم امام هشتم .توسط (مثلا )خدام.
روز کارگر یعنی حق اشتراک خانه کارگر را دادن وهیج امتیازی نه گرفتن.
روزکارگر یعنی: وقت انتخابات مجلس ساعتی چند اس م س برایت میفرستند.که :سهیلا جلودار زاده علیرضا محجوب نماینده خانه کارگر !
وبعد از انتخابات نه از پیامک خبری هست نه از خانم و آقای نماینده
روزکارگریعنی: اگر جای سرکار رفتی هر 6 ماه تورا به عنا وین مختلف بیرون می کنند.
روزکارگریعنی:اگر نماینده کارگران شدی بایدباخانواده ات خدا حافظی کنی وساک زندگی در سلول را همیشه همراه داشته باشید.
روزکارگریعنی:اگر بیمه کارگران ساختمانی باشید هر سال یا هم چند ماه بیمه ات را قطع می کنند.وتورا حواله پیچ خم ورفت وآمد تکراری بی پایان می دهند.
روزکارگریعنی:خیلی درددل که نه گفتنی است .ونه گوش شنیدنی دارد.
نمدانم دراین ملاقات با مسئولان از کارگران هم حرفی زدن یا فقط .آمریکا را محکوم کردن؟
روزکارگریعنی:؟؟؟
استکان چای را تا نیمه نوشیده بودم که متوجه چرخش کاپشنم درماشین لباسشویی شدم.با هرچرخشی از میان لابلای کف های مایه لباسشویی آستری خزه دارکاپشنم رخ می نمود.واحساس گرم روزهای سرد زمستان را برایم تدائی می نمود جیب های بی شمارش تمام وسایل همراهم را در خود جای می داد.والبته برای پیدا کردن کلیدم بعضی وقتا مجبور بودم تمام جیب هایم را بگردم جیبی در جلو دوطرف یکی عمودی ویکی افقی. جیب جلوی سینه با دکمه مخفی جیب ها در داخل راست و چپ جیبی برای موبایل درپایین آستری که البته باریک بود، امابرای موبایل من که از همان قدیمی ها هست خوب بود. در سوزو سرمای صبح گاهان برای دستهایم دو جیب جلو جایگاه گرمی برای دست هایم داشت . برای نگهداری کیف مدارک دو جیب مخصوص داشت.وبرای پول خورد هم جای داشت که من شرمنده او بودم .وهیج وقط سکه ای برای آن نداشتم که (با حرکت های نابهنجار بازار سکه همان بهتر که نداشتم) عینکم را براحتی در هرکدام از جیب ها می گذاشتم .ولی با آمدن فصل گرما کاپشنم را با تمام لطافت وگرمی وکلاسش بایدرها کنم وبا یگانه جیب پیراهنم روزگار بگذرانم
من دیگر نباید کلیدی داشته باشم ونه عینکی ونه کیفی پولی
همه درها برویم قفل خواهد بود .
وهیج چیز را نخواهم دید
برای خرید ریالی نخواهم داشت
بااین سقوط آزاد ریال(و چه خوب می شود تا صفرش را هم بردارند).
وقطی روحانی سرمستاز برجام بود
وهر روز به یک دیپلمات
دهن دکشاد ش مدال می داد
ومردم را حواله باغ سیب می داد
من می گفتم چقدر من احمقم
که در باز باغ سیب را نه می بینم
ولی با گوش کردن حرف های
عصبی آقای پرزنت امشب مطمئن
شدم که چه قدر بچاره دیوانه ⋅...
یکی اون گنترل کند تا انگشت هایش
را نه شکسته!
متاسفم برای خودم که باید هنوز دروغ های
توووزرایت را به شنوم
آقای پزنت تو باختی!!!
باگف زدن وزیر امور خارجه خارج نشینت
برو ویه شب دیگر خوش باش.
آقای پریزنت تو خیلی دیر عصبی شدی
ازوقط رفتنت هم گذشته
بیچاره کردی .....
مصاحبه زنده رئیس قوه قضا
هرچه گوش کردیم ودیدیم
سوالهای وجوابهای وقت گذران بودن
همه نوگل بود جز گل نرگس
وجلوه انگشترهای حضرت آیت الله
خبرنگاران محترم:واقعا دقدقه
مردم راپرسیدید؟
جناب رئیس درمسائل بانک داری
بیشتر وارد بودن تا قضایی