[ و گفته‏اند حارث بن حوت نزد او آمد و گفت چنین پندارى که من اصحاب جمل را گمراه مى‏دانم ؟ فرمود : ] حارث تو کوتاه‏بینانه نگریستى نه عمیق و زیرکانه ، و سرگردان ماندى . تو حق را نشناخته‏اى تا بدانى اهل حق چه کسانند و نه باطل را تا بدانى پیروان آن چه مردمانند . [ حارث گفت من با سعید بن مالک و عبد اللّه پسر عمر کناره مى‏گیرم فرمود : ] سعید و عبد اللّه بن عمر نه حق را یارى کردند و نه باطل را خوار ساختند . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :37
بازدید دیروز :55
کل بازدید :152564
تعداد کل یاداشته ها : 145
04/1/31
3:50 ص

ای معده من طاقت بیار

چند ساعتی دیگر باقی نمانده است.

اینقدر مشت به پهلوهای من نزن

من به قور های   تو عادت دارم.

همچنان که تو به نه خوردن های من آشنایی

این لحظات آخر را بامن بساز 

که سفیر (هذا الیوم الذی جعلته للمسلمین عیدا  )درراه است.

از اینکه گره های دردت را هر لحظه بر من فشرده تر می کنی تحملت می کنم که ما را بشارت خواهند داد (منه عبادک الصالحون ).

تو ای نفس تیمار شده من.تحملم کن .من تورا آزاد خواهم گذاشت .دربلعیدن هرآنچه بینی.وباز آزمایش دیگری را سپری خواهید کرد.طاقت بیار .این‌قدر بیتابی نکن. 


  
پیامهای عمومی ارسال شده
+ اپوزیسیون =یعنی چه