فراموشی یکی از نعمت های الهی است.واین نعمت الهی در تحمل رنج ها ومصائب بزرگ بسیارملموس است.والاّ انسان قادر به تحمل فراغ از دست دادن عزیز انش نیست.حادثه شب عاشورا که برای چند تن از همشهری های ما اتفاق افتاد ومنجر به از دست رفتن مرحوم ابراهیم هادی شد.چشم های زیادی را گریان ودل های کثیری را تا ابد غمگین کرد. اگر مقدرات الهی بود. واگر تقدیر آن رفیق این چنین بود .آیا جایی برای تقصیر ما در آن حادثه وجود ندارد؟ مایی که خود را مسئول موسسه می خوانیم ومایی که با فخر ومباحات بتن کردن 400متر کف زیرزمین :وسنگ کردن راه پله2طبقه رادر بوق کرنا برای فعالیت 1ساله خود به رخ می کشیم :مایی که به جای پیش رفت پس رفت داشتیم .با دو باره کاری های طبقه دوم. :آیابوجه نرده کردن 1 پاگرد راه پله را هم نداشتیم ؟ :به نظر می رسد که ما نه باید رد پای ندانم کاری های وضعف مدیریت خود را پاک کنیم .خواندن دعای چشم زخم هم از بوقلمون صفت ها قبول . :گفتن کلمه عذر خواهی اگر سخت هست .استعفا کمترین حرکت ما می تواند باشد در مقابل ضعف مدیریت ما
خوش به حالت که میتوانی در هیئت تان با خیال راحت بخوابی وهیج نگران موقع بیدار شدن نباشید:ولی در هیئت ما بچه ها نمی توانند راحت به خوابند .چون وقتی که بیدار بشوند ممکن است که بابایشان کنار ش نباشد ویا شاید در چال آسانسور گیر کرده باشد. وشا ید برادرش در راه پله بدون نرده ;افتاده باشد. .وشاید سیم برق بدون روکش در قسمت خانم ها آتش گرفته باشد .وشاید بخاری بدون دودکش برای بچه ها حادثه ساز شده باشد . وخیلی از با یدها ونه باید ها که در هیئت ما اهمیت داده نمی شود