سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بردبارى پرده‏اى است پوشان ، و خرد شمشیرى است برّان ، پس نقصانهاى خلقت را با بردبارى‏ات بپوشان ، و با خرد خویش هوایت را بمیران . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :3
بازدید دیروز :14
کل بازدید :147145
تعداد کل یاداشته ها : 144
103/2/1
6:0 ص


دزد مسجد
روز های اول رمظان  امسال بود که خبر دزدیدن چند تخته فرش از مسجد جامع روستای گازار  بر سر زبان ها افتاد .ولی نه کسی دنبال دزد رفت ونه دزدی پیداشد .ولی سالیان پیش چنین واقعه ای دزدی در همین مسجد اتفاق افتاد.وبا توجه به حکم رانی کدخداها :کدخدای محل برای پیدا کردن دزد دست به کار می شود .وبه هر دری می زند تا با پیدا کردن دزد آبروی خود را حفظ کند. که هم مردم از او حساب ببرند. وهم نگویند در زمان کدخدایی فلانی که هیج امنیتی نبود. در همین راستا به هر تر فندی برای پیدا کردن دزد دست می زدند .ولی موفق نمی شدند. واحتمالاً بیشترین شک را به افرادی می دادند که برای نماز به مسجد می رفتند.چون درکوچه ها شنیده شده بود >>که خدا را شکر که ما   مسجدی نیستیم<<. واز این خبر برمی آید که افراد مسجدی در مقام اتهام بودند. وخلاصه کدخدای از همه جا سرخورده  دست به دامان   رمال وفال بین منطقه میشود. ومردم را برای تست فال بین در میدان روستا به خط می کند .تا آن مرد رمال با نگاه کردن به چهره های شان دزد را پیدا کند.ودر نهایت چشمان  خطا کار مرد رمال به چهره مردی مظلوم وبی آزار وکوتاه قد .مرحوم میرزا .میخ کوب می شود .وخلاصه این بیچاره از همه جا بی خبر را به شلاق می کشند. وهمه مردم با علم به اینکه دزدی کار این مرد نبوده به تماشای می ایستند. ومرحوم کربلائی مختار شجاع هم دستهایش را در جیب گشاد پالتوی  بلندش می گذارد و شرمنده از این ماجرا به خانه اش می رود. وازاین قبیل جریانات ظالمانه بسیار در روزگاران خان وخانبازی وکدخدائی گازار بوده. که شاید قلم شرمنده باشد جریان خان وآن دختر بی گناه در حمام ده را  بنویسد.ومرگ دختر بعد از چند روزاز این ماجرا. وخاک پوش کردن خون فلان جوان کشته شده.


94/5/21::: 5:43 ع
نظر()
  
  
پیامهای عمومی ارسال شده
+ اپوزیسیون =یعنی چه